يكي از اعتياد ها كه عده اي از معتادان به آن مبتلا هستند
خود ارضايي
يكي از اعتياد ها كه عده اي از معتادان به آن مبتلا هستند و اكثرا در جلسات پرسش و پاسخ مطرح مي شود مسئله خود ارضايي است .هر چند گرفتار شدن در اين دام تقريبا به همان روش گرفتار شدن در دام مواد مخدر است .
ارضا جنسی یك مسكن طبیعی است،اما زمانی كه این نیاز تحت تاثیرات منفی قرار می گیرد واز مسیر خود منحرف می شوند و تغییر می یابد ما دچار اشكال می شویم چرا كه تغییر شكل این نیاز موجب بروز درد و رنج می شود،اولش به ما كمك می كند تا رنج و درد را فراموش كنیم،آگاهی به این مورد و اینكه در قدم چهارم باترازنامه به آن می پردازیم تا در تشخیص و شناخت این نیاز كه تغییر شكل یافته و از كنترل خارج شده به ما كمك كند كه آگاهی خود و عكس العمل های بعدی خود را بدرستی رشد و توسعه دهیم.
اما اكنون مي خواهيم به مسئله خود ارضايي و دلايلي كه باعث مي شود در آن گرفتار شويم بپردازيم.
براي اين موضوع دلايل زيادي وجود دارد.
اما يكي از دلايلي كه به جرئت مي شود از آن صحبت كرد و شايد عمده ترين دليل باشد مسئله شكست هاي عاطفي مي باشد كه معتادان در زندگي خودشان متحمل مي شوند و يا تجربه مي كنند و كه يكي از اين عوامل حس همدردي است . حسي كه معتاد براي همدردي با خودش ايجاد و جايگزين مي كند. در معتادان خود ارضايي بيشتر در رابطه با نيازي كه شايد در واقع به آن دسترسي نداشته باشد بوجود مي آيد و اينگونه عملا به نياز خودش يا به خواسته اي كه به صورت يك اشتياق دروني در آمده جامع عمل مي پوشاند و اينگونه كه فكر مي كند كه با اين عمل و جايگزيني به خواسته اي مي رسد كه به آن دسترسي نداشته است.
دلايلي ديگر همچون استرس ،ترس و نگراني هم مي تواند موثر باشد.
همانطور كه گفتيم جايگزين كردن يك نياز يا يك خواسته اي كه در زندگي سر كوب شده مي تواند معتاد راترغيب يا مجبور كند به ارتكاب اعمالي مثل خشم،كلافه گي يا شكست هاي عاطفي كه معتاد راحتر در دام بيافتد.
به هر حال مسائل اين چنيني مي تواند معتاد را گول بزند و اينها تاثير بسزايي دارند ، و در واقع با اين عمل
مي
خواهد كه كنترل اتفاقات را در دست داشته باشد و البته اين يك دروغ محض
است، چرا كه در واقع با اين عمل خودش توسط بيماري كنترل مي شود و اسيرمي
گردد.
اجازه بدهيد ازديدگاههاي ديگر به اين موضوع بپردازيم،و ببينيم اين مشكل از كجا مي آيد.
مشكل بعضي از معتادان حجب و حيا است ، كه مي پندارند اين عادت قابل بيان و مطرح كردن نيست و گرفتارمي شوند .
مشكل بعضي ديگر عدم خويشتن پذيري است يعني از وجود فيزيكي ويا شرايط خود ناراضي هستند
بعضي مي گويند من بخاطر هيجانش اين كار را انجام مي دهم وقتي در آن حالت قرار مي گيرم تمام خلاء من پر مي شود و يك حالت مديتشن به من دست مي دهد و اين زماني است كه معتاد گول مي خورد و روح خود را مي فروشد.
يكي ديگر از دلايل طرز تفكر و ذهنيت معتاد است و يا عموميت دادن به موضوعي اينطور فكر مي كنند كه چون همه انجام مي دهند. پس من هم انجام مي دهم.
و اين گفته كه به هر چه فكر مي كني همان هستي در مورد اينها صدق مي كند. در واقع طرز تفكر ما سازنده شخصيت ما است . و من فكر مي كنم طرز تفكر و عموميت دادن به آن و برداشت ما يكي از مسائل ريشه اي است كه بايد مطرح و كاملا مورد بررسي قرار گيرد .
من از دوستي كه قبلا به اين عمل اعتياد داشت پرسيدم كه چگونه در اين دام گرفتار شدي. او گفت: در نوجواني درون خانواده دائما مورد تحقير و سرزنش قرار مي گرفتم و فعاليت هاي مرا ناديده مي گرفتند. اين بود كه در يك جمعي كه با دوستانم در حال تماشاي فيلم سوپربوديم اقدام به اين عمل كردم و مورد تشويق دوستان قرار گرفتم انگار كه به موفقيتي دست پيدا كرده باشم و در آن جمع بخوبي پذيرفته شدم. در حاليكه در خانواده هيچگونه توجهي و پذيرفته شدني نبود و اين موضوع كه ادامه پيدا كرد من كشيده شدم سوي خود ارضايي و استمرار اين عمل مرا معتاد به اينكار كرد.
يكي ديگر از مسائلي كه در اين رابطه مي شود عنوان كرد مسئله خشونت، تجاوز فردي و نكوهش است كه فرد معتاد در بخشي از آن را تجربه مي كند و منجر مي شود به جانبي ديگر كه اوايل فكر نمي كرد كه معتاد شود اما پس از مدتي ارتكاب اين عمل و طي كردن اين مسير به جايي مي رسد كه متوجه مي شود براي آرام كردن خودش هر روز چندين بار اينكار را انجام مي دهد .
به اين مسئله توجه كنيد كه اين فرد اوايل خودش را موفق مي پنداشته و احساس خوبي داشته و شايد بخاطر اين بوده كه در گذشته از بي توجهي و عدم پذيرش آسيب ديده و سر كوب شده بوده، اما اكنون بخاطر پذيرشي كه از جانب دوستان داشته پذيرشي كه از طرف خانواده انجام نگرفته در بين دوستان احساس بزرگي و مقام براي خودش مي كرده در حاليكه در خانواده هميشه تحقير مي شده و جايگاهي نداشته كه تو هيچ كار بلد نيستي ، بدرد كاري نمي خوري.... و اين سرزنش ها او را سوق داد ه كه توجه و پذيرش را از ديگران بگيرد و پيرو طرز فكر ديگران باشد كه احساس بودن بكند.( همان روشي كه ما بسوي مواد مخدر كشاند)
متاسفانه عده اي از معتادان در كودكي قرباني سوء استفاده جنسي شده اند از جانب خانواده ، بستگان،جايي كه بايد ازآنها سرپرستي مي شده و احساس امنيت مي كرده اند مورد سوء استفاده قرار گرفته و بي اعتمادي در آنها رخنه كرده و بعضي ها از جانب دوستان آسيب ديده اند و اين موضوع آنها را بر آن داشته كه بعد از مدتي بخاطر اين تجربه منفي از خود انتقام بگيرند. همانطور كه گفتيم همان حس همدردي با خودش و انتقام گرفتن از فردي كه از او آسيب خورده و آثار آن در زندگي او ادامه پيدا كرده است .
عده اي از معتادان مي گويند روابط شكسته و تجربه هاي تلخ ما را واداشت تا به اين عمل اقدام كنيم. يكي از معتادان كه سن زيادي هم داشت مي گفت من چون تجربه تلخي در ازدواج داشتم به اين عمل اعتياد پيدا كردم و دليلش هم اين بود كه مي خواستم خودم باشم و نمي خواستم به خاطر اين نيازم به كسي احتياج داشته باشم او گفت بخاطر عدم پذيرش از جانب همسرم كه از رابطه زناشوئي با من امتناع مي كرد و براي حفظ غرورم گفتم من احتياجي به كسي ندارم خودم مي دانم چكار بكنم و براي رفع اين نياز اقدام به خود ارضايي مي كردم چرا كه با اين عمل به نيازم پاسخ مي دادم و در مقابل همسرم كم نمي آوردم و اينگونه خشمم را خالي مي كردم.
اگر چه اين موضوع تاثير منفي در زندگي او گذاشته بود و باعث جدائي آنها شده بود اما عملكرد ناهنجار همسرش باعث شد كه او در اين مسير بيافتد و ادامه دهد ( حتما مي دانيد خيلي از ما معتادان بخاطر اختلافات با همسرمان به مواد مخدر روي آورديم و آسيب خورديم البته نمي شود به ايشان گفت همسر،بايد بگويم مامان ،بابا چون دائما مي خواستند ما را كنترل كنند و مي گفتند فلان جا نرو، خانه مامانت،خواهرت، برادرت نرو، با فلاني نگرد، كجا بودي،.... پيش فرزندانمان خانواده ما، مي شدند بدرد نخور ، خانواده خودش مي شدند قهرمان و عزيز كرده كه همين ها باعث خشم ما مي شد و ما را از خانه كه بايد مكان آرامش ما باشد فراري مي داد و به طرف كساني مي رفتيم كه شايد آنها هم اين مشكل تنهايي را داشتند و با مواد مخدر مي خواستند از اين تنهايي فرار كنند و مواد مخدر شده بود رابط بين ما و ديگران)
به نظر شما مسئله خود ارضايي به سن و يا گروهي خاص مربوط مي شود؟ اين مسئله از كجا شروع مي شود؟
مسئله خود ارضايي در سنين
مختلف بوجود مي آيد . و در خردسالان و كودكان بيشتر ديده مي شود .و اگر
چه انگيزه يك انگيزه بدون انحراف و ساده است كه آنها در جهت كنجكاوي يا
خودشناسي دست به اين عمل مي زنند ولي در سن نوجواني يا بزرگسالي اين عمل
متاثر از عوامل ديگري خواهد بود همانطور كه قبلا اشاره كرديم عواملي كه
باعث تاثير ناهنجار در زندگي معتاد مي شود عواملي است مثل طرد شدن،خشم،
كلافه گي، مورد سوء استفاده جنسي قرار گرفتن. جايگزين كردن يك نياز و
مبادرت ورزيدن به اين عمل كه مي تواند فرد را در اين مسير پيش ببرد و مختص
سن خاصي نيست. اين بيماري در كودكي ، نوجواني، بزرگسالي خودش را نشان
مي
دهد.ولي عمده به چند موضوع بستگي دارد از جمله فرد داراي چه زمينه هائي
بوده . در چه مشكلاتي قرارداشته واكنون چگونه با مشكلات بر خورد مي كند.
حالا ببينيم كه اين عمل چه تاثيري بر روحيه ووضعيت رواني و جسمي و آينده ما دارد. وقتي اين بيماري و وسوسه به صورت استمرار و تكرار درآيد مداومت داشته باشد كه غالبا هم اين طور هست آنوقت مي تواند تاثيرات منفي در جسم ما بگذارد از جمله باعث تعضيف بينايي و حافظه و فشارهاي روحي و رواني مختلفي بشود و دائما احساس ضعف و خستگي به دنبال داشته باشد، اغلب در اين رابطه احساس درد وناراحتي نيز همراه است .
سئوال شخص مجردي كه اعتياد به خود ارضايي دارد آيا با ازدواج مي تواند از اين اعتياد رها بشوديا آنرا كاهش بدهد ؟
بسياري اينطور فكر مي كنند و براي جواب دادن و يا ساده كردن اين سوال بطور خيلي مختصر مي گويند بله. اگر من ازدواج بكنم و هر وقت كه بخواهم رابطه جنسي داشته باشم. ديگر احتياجي به خود ارضايي ندارم. ولي واقعيت اين است كه در اكثر موارد جواب منفي است. زيرا همانطور كه گفتيم خود ارضايي مي تواند نتيجه جايگزيني يك نياز باشد يا عاملي جهت كنجكاوي و خودشناسي .اگر از روي كنجكاوي و خودشناسي باشد كه در يك برهه اي از زمان اين عمل قطع مي شود . اما اگر جايگزين باشد ازدواج نمي تواند پاسخگوي آن باشد . به علت اينكه فرد با هويتي مخدوش روبرو هست ، با مشكلي روبرو است كه بايد به او جواب بدهد و با مرحم گذاشتن بر روي زخم نمي تواند شفا پيدا كند. و اين موضوعي است كه معتاد بايد روي آن تفكر و تامل بكند كه آيا ازدواج پاسخ به نياز است يا يك مرحمي براي فرار از مشكل .
آيا ممكن است كه معتاد از اين بيماري آزاد و رها بشود؟
بله من باور دارم كه براي رها شدن از اين نا هنجاري راه و اميد وجود دارد و افرادي كه در اين بن بست و تنگنا گرفتارند مي توانند آزاد شوند. چرا كه من در انجمن شاهدان زنده زيادي را ديده ام كه به درجه اي از توانائي رسيده اند كه بر اين مشكل غلبه كرده و آزاد شده اند. اما چگونه مي توان با اين موضوع روبرو شد يا به عبارت ديگر راههاي عملي مقابله با اين مسئله چي هست؟
البته ما با كار كرد قدمها ابتدا به شناخت ريشه ها مي پردازيم چرا اين موضوع در زندگي من پيش آمده. ريشه آن از كجاست، به كجا ختم مي شود. اگر ما درد را بشناسيم. آنوقت در مانش آسان خواهد بود . چرا كه حداقل ما نصف راه را رفته ايم . براي اين موضوع ابتدا ريشه ها را مي شناسيم . و پس از آن ريشه ها را از هم جدا مي كنيم و به تمام ابعاد وجوديمان مي پردازيم و با تمرين اصول روحاني قدمها به آزادي مي رسيم. و البته آزادي از اعتياد احتياج به زمان دارد چرا كه بهبودي يك شبه اتفاق نمي افتد و ما جواب جادويي براي آزادي از اعتياد نداريم چرا كه اعتياد ما بخاطر تداوم و استمرار در طول زمان بصورت عادت در آمده است عادتي كه پاره اي از شخصيت ما شده، كه در خود آن را احساس و با آن زندگي مي كنيم بنابراين براي آزادي و رهايي از آن هم يك فرايند مدت دار لازم است. يكي ديگر از راههاي عملي كه معتاد مي تواند بآن عمل كند اين است كه وسايل وسوسه انگيز را از خود دوركند. اقرار و اعتراف كردن سپردن اين موضوع به نيروي برتر ، مشاركت با دوستان بهبودي موفق كه وفادارانه در انجمن با اصول پيش مي روند مي تواند در اين راه به معتاد كمك كند . در انجمن خيلي مهم است كه وقت خود را چگونه و با چه كساني مي گذرانيم چرا كه اين موضوع بر آينده ما تاثير مي گذارد.
عده اي از معتادان نيز طبق باورهاي خودشان مي گويند آيا بهتر نيست بين بد و بدتر ما بد را انتخاب كنيم يعني من بخاطر اينكه به ناموس كسي خيانت نكنم، يا روابط نا مشروع نداشته باشم ، بهتر نيست كه خود ارضايي بكنم؟
بايد گفت خود ارضايي در
مقايسه با اين موضوع كه من بخاطر حس تقدس اينكار را مي كنم پاسخي خيلي
سطحي و كوتاه بينانه است چرا كه ما مي خواهيم خلاء اي را كه در ما بوجود
آمده به نحوي پر كنيم و در
برهه اي از زمان به نيازمان پاسخ دهيم
اما اين تفكر مشكل ما را چندين برابر مي كند چرا كه با انجام اين عمل حس
اعتماد به نفسمان را پايين مي آوريم .ما هويت مخدوش خود را بي ارزش و
پوچ مي بينيم نه يكبار بلكه هميشه در ذهنمان اين پيام را به خود مي دهيم
كه من پذيرفته شده نيستم ، من قابليت ندارم، بعد به خود
مي گوييم به همين خاطر براي حس تقدس خودم براي رابطه روحانيت خودم دست به اين عمل مي زنم.
كه من تصور نمي كنم اين پاسخ درستي باشد. چرا كه خدايي كه اين نيرويي طبيعي را در ما قرار داده براي ارضاء آن چاره اي نيز انديشيده است يكي از آنها ازدواج است يعني تعهد دو طرفه نسبت به زوجين نه فقط از روابط جنسي لذت بردن بلكه براي تنظيم بدن ، براي بقا......
اما معتاداني كه پول ندارند و در شرايط بد اقتصادي هستند و نمي توانند ازدواج كنند انها چكار كنند؟
گفتيم با انجام اين عمل، ما
مشكل را چندين برابر مي كنيم. بخاطر اينكه ما با پوشاندن يك انحراف .
مشكلات ديگري را در كنارش بوجودمي آوريم. درست است كه خيلي از معتادان از
نظر شغلي و مالي در مضيغه هستند اما اين عمل تاثير بيشتري در مشكلات آنها
خواهد داشت. اما بهترين روشي كه مي توان بكار برد اين است كه به اين نيرو
جهت بدهند و البته اين كار راهنما است كه ببيند رهجويش در چه مواردي
استعداد دارد او را تشويق به آن كار بكند و يا خود معتاد خلاقيت به خرج
دهد و اين نيرو را در زمينه هاي ، كار، هنر، ورزش... و هر چيزي كه
بتواند ذهن را پر كند مصرف كند چرا كه وقتي ما بيكار هستيم ذهن ما معطوف
مي شود به طرف مشكلات و
ناخود آگاه ما به سوي مشكلات و تجربيات منفي
كشيده مي شويم. ولي اگر ما فكر و ذهنمان را متمركز و معطوف به مسئوليت ها
ووظايفي كه داريم كنيم يقينا كمتر به چيزهاي ديگر توجه خواهيم كرد و مسئله
خود ارضايي موضوعي است كه عموما در پنهان و در مكان خلوت صورت مي گيرد، و
وقتي فرد تنها است خيلي راحتتر به اين عمل دست مي زند تا بتواند به
نيازهاي خودش پاسخ بدهد و حداقل با خودش احساس همدردي بكند كه همين امر در
شفافيت روابط او با ديگران تاثير مي گذارد و باعث مي شود او پيش از پيش
محدود و در گوشه اي از زندگي منزوي شود و نتيجه اش تنهايي، جدايي،
افسردگي....
كشش جنسي كه از همه نيروهاي انسان توانا تر و عمومي تر است و نقش مهمي دربقاي نسل،لذت و شادي،تداوم انسان دارد .
اين نيرو به دليل محر ك هاي جسمي و رو يداد هاي حسي و زمينه هاي رواني احساسي و عاطفي به نوعي كه قوانين و قواعد اجتماعي بر آن حاكم و مسلط مي شود.ما را با تضاد و تنا قض هاي فراواني همراه مي كند به همين جهت بسياري از ما جهت ارضاء و برخورد با اين نيرو در ارتباط با ديگران و يا دنياي بيرون با مسائل و مشكلات فراواني روبرو مي شويم.
تمايلات جنسي ما آن زماني كه با قوانين و قواعد اجتماعي در تضاد باشد و يا باباورها و اعتقادات ما سازگاري نداشته باشد. ما را دچار حالات و هيجا ناتي مي كند كه در بسياري از اوقات ما به ورطه اضطرا ب ،نگراني،حتي هراس و وحشت مي افتيم .
اما اگر برخورد واقع بينانه و دوستانه اي با اين نيرو داشته باشيم تضاد و گرفتار يها ي ما كمتر مي شود
ارضاء اين ميل،اگر در چهار چوب پذيرفته شده اجتماعي و باورها و نظام ذهني ما باشد. حال و پيامد هاي خوب ومفيدي براي ما خواهد داشت كه ما از طريق ارضاء اين نياز از اين مشكل و عدم تعادل آسودگي پيدا مي كنيم و به دليل برقراري اين توازن توان زندگي را به صورت عادي در زمينه هاي ديگرنيز خواهيم داشت.
اما اگر اين ميل را سر كوب بكنيم يا رد و انكارش كنيم.يا بر خورد غير واقع بينانه با آن داشته باشيم.يا تحت تاثير محيط اجتماعي و خارج توان ابراز و ارضاءاش را بصورت درست نداشته باشيم.دچار مشكل مي شويم.
اما اگر اين ميل را كنترل و بعد آن را وارد مسير صحيحي كنيم و از نيروي آن در جهت رشد و توسعه و تكامل واحتمالا موفقيت هاي هنري،اقتصادي،علمي،ورزشي،اجتماعي فرهنگي...از آن بهره برداري بكنيم آنوقت از جانب ديگر توان اين را پيدا مي كنيم كه ارضاء نيازهاي جنسي خودمان را به طريقي درست و مطابق با قوانين درون و بيرون به مرحله عمل در آوريم .
Pedram1behboudi.blogfa.com